مرجان کمالی جهانی را آنچنان پرجنب و جوش ، پر از نور و صدا ، چنان پر از احساسات ، چنان غنی از رایحه ها و مناظر مست کننده ایران ، آفریده است که می خواهید در صفحات آن زندگی کنید.
1953 ، تهران. رویا هیچ چیز بهتر از این نیست که ساعاتی را در فروشگاه لوازم التحریر محلی که توسط آقای فخری اداره می شود ، دور کند. این فروشگاه که دارای قلم های آبنما ، بطری های جوهر براق و کاغذهای نوشتاری ضخیم است ، ترجمه ادبیات از سراسر جهان را نیز در خود جای داده است. و وقتی آقای فخری او را به مشتری مورد علاقه خود – بهمن خوش تیپ ، با اشتیاق شدید به عدالت و عشق مشترک به شعر مولانا – معرفی می کند ، رویا یک باره قلب خود را از دست می دهد. اما پیرامون آنها زندگی در تهران در حال تغییر است.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.