The Silence

لحظه ای بود که روث کوریگان هشت ساله در حالی که با بهترین دوستش در جنگل بازی می کرد فرار کرد

و لحظه ای دیگر، زمانی که سلی رفت. کشتن و اکنون سکوت آن روز در درون روت زندگی می کند.

او در قضاوتی زندگی می کند که در چهره بسیاری در شهر کوچکی که هنوز آن را خانه می نامد، می بیند.

روث ممکن است اکنون مسن‌تر، سرسخت‌تر و یک پلیس حرفه‌ای باشد، اما زندگی او از آن روز غم‌انگیز در جنگل در حال باز شدن است.

الکل، رابطه جنسی، ازدواج های شکسته – هیچ چیز نمی تواند حقیقتی را که او از درون می داند کمرنگ کند.

تا زمانی که قاتل کودک، آزاد و بدون بار برگردد. درنده ای که دوباره اقدام خواهد کرد مگر اینکه روت بتواند گناهکار بودن او را ثابت کند.

فقط هیچ کس به یک افسر پلیس تعلیق شده گوش نمی دهد، زنی که زندگی اش یکی پس از دیگری به فاجعه شخصی تبدیل شده است،

حتی مدی پاردو کلاین، خواهر بزرگتر همبازی مرده اش. این تنها به روث بستگی دارد که جنایتکار شرور

را قبل از اینکه دوباره ضربه بزند دستگیر کند. هر چه لازم باشد. یا هرکسی که صدمه ببیند.