رایدر، گرت، کنزو و دیزل – افعی ها. آنها این شهر و همه افراد را در آن اداره می کنند. معاملات آنها به اندازه تجارت آنها زشت است و شهرت آنها به اندازه ای است که یک مرد بالغ را به زانو درآورد و او را مجبور به التماس رحمت کند. آنها افرادی نیستند که شما با آنها سر و کله بزنید، با این حال پدر من این کار را کرده است. پیرمرد با آنها بدهی داشت و سپس مرا فروخت تا زیان هایش را جبران کنم. بله، من را فروخت. الان صاحب من هستند من به تمام معنا مال آنها هستم. اما من هرگز نرم و متواضع نبودم. این مردها با حسرت به من نگاه می کنند. دستان زخمی و آغشته به خون آنها مرا سفت گرفته است. آنها همه آنچه را که هستم، هر آنچه را که باید بدهم را می خواهند و تا زمانی که به آن نرسند دست از کار بر نمی دارند. آنها می توانند صاحب بدن من شوند، اما هرگز قلب من را نخواهند داشت. افعی ها؟ می خواهم کاری کنم که از روزی که من را گرفتند پشیمان شوند. این دختر؟ او هم گاز می گیرد. *18+ عاشقانه حرمسرا معکوس. هشدار این کتاب حاوی صحنه ها و ارجاعاتی از سوء استفاده/حمله است که ممکن است برخی از خوانندگان آن را تحریک کننده بدانند. همراه با صحنه های گرافیکی سکس و خشونت. این یک کتاب تاریک است*
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.