پس از اینکه جکس، شاهزاده قلب ها، به او خیانت می کند، اوانجلین فاکس قسم می خورد که دیگر هرگز به او اعتماد نخواهد کرد. اکنون که او جادوی خود را کشف کرده است، اوانجلین معتقد است که می تواند از آن برای بازگرداندن شانسی که جکس دزدیده است، استفاده کند.

اما وقتی یک نفرین وحشتناک جدید فاش می شود، اوانجلین می بیند که دوباره وارد یک شراکت ضعیف با شاهزاده قلب می شود. فقط این بار، قوانین تغییر کرده اند. جکس تنها نیرویی نیست که اوانجلین باید مراقب آن باشد. در واقع، او ممکن است تنها کسی باشد که می‌تواند به او اعتماد کند، علیرغم اینکه می‌خواهد او را تحقیر کند.

به جای اینکه یک طلسم عاشقانه زندگی اوانجلین را ویران کند، یک طلسم قاتل ساخته شده است. برای شکستن آن، اوانجلین و جکس باید با دوستان قدیمی، دشمنان جدید و جادویی که با سر و قلب بازی می‌کند نبرد کنند. اوانجلین همیشه به قلب خود اعتماد داشته است، اما این بار مطمئن نیست که بتواند.