قیمت و تهیه کتاب The ABC Murders از سایت الو زبان
نویسنده : Agatha Christie
ناشر : William Morrow Paperbacks
موضوع : رمان پلیسی و معمایی
قطع : رقعی
نوع جلد : شومیز
تعداد صفحه : 216
کتاب قتل به ترتیب الفبا اثر آگاتا کریستی
کتاب قتل به ترتیب الفبا The A. B. C. Murders با حضور آرتور هستینگز در یک مزرعه در آمریکای جنوبی آغاز میشود. او پس از اقامت شش ماهه در این مزرعه برای انجام چندین کار مختلف وسایلش را جمع میکند تا به کشورش بازگردد. او در ماه ژوئن سال 1935 به سمت انگلستان راه میافتد و پس از رسیدن به شهر به دیدار دوست قدیمیاش هرکول پوآرو Hercule Poirot میرود.
هرکول در آپارتمان جدیدی با خدمات ویژه مستاجران زندگی میکند و از دیدار آرتور هستینگز بسیار خوشحال میشود. هرکول پوآرو پس از سلام و احوالپرسی و صحبت دربارهی موضوعات عادی و روزمره نامهای تا خورده از کشو بیرون آورد و از دوستش میخواهد آن را مطالعه کند.
نامه از طرف ای.بی.سی است و خبر از اتفاق عجیبی میدهد. در این نامه گفته شده بیست و یکم همان ماه در اندوور اتفاقی اسرارآمیز و مرموز میافتد. هرکول پوآرو و آرتور هستینگز پس از مطالعهی دوبارهی این نامه کمی به فکر میروند و احتمال یک سرقت بزرگ یا قتل در آن روز به خصوص را میدهند. اتفاق عجیب در آن روز و سایر قتلهای دیگر در شهر داستان کتاب «قتلهای الفبايی» نوشتهی «آگاتا كريستی» را شکل میدهد.
درباره کتاب The A. B. C. Murders
کتاب The A. B. C. Murders اولین بار در سال 1936 نگاشته شد که سیزدهمین کتاب از مجموعه هرکول پوآرو است. به واقع یکی از جذاب ترین عناوین ملکه ژانر معمایی و کارآگاهی پس از “قتل در قطار سریع السیر” و “And Then There Were None” همین کتاب “قتل به ترتیب حروف الفبا” است که توانسته توجه بسیاری از علاقمندان به این سبک داستان ها را به خود جلب کند. داستان کتاب به قدری جذاب بوده که هم فیلم و هم سریالی بر اساس آن ساخته و پخش شده است. به نقل از روزنامه ساندی تایمز “هیچکس نمی تواند به چنین زیبایی، داستان معمایی میخکوب کننده بنویسد.”
در بخشهایی از کتاب قتل به ترتیب الفبا میخوانیم
خوب به یاد دارم که نامه سوم ای. بی. سی. کی رسید.
لازم است بگویم پیشبینی همه نوع اقدام احتیاطی شده بود تا به محض اینکه دوبارهای. بی. سی. دست به اقدام زد، از اتلاف وقت بیمورد جلوگیری شود: یک گروهبان جوان از اسکاتلندیارد به خانه ما فرستاده شده بود تا اگر نامهای آمد و اتفاقاً من و پوآرو خانه نبودیم، آن را باز کند و فوراً موضوع را به ستاد آنجا اطلاع دهد.
همانطور که روزها یکی پس از دیگری سپری میشدند، فشار بیشتر و بیشتری هم به اعصاب ما وارد میشد. رفتار سرد و متکبرانه بازرس کروم با ته کشیدن تدریجی سرنخهایش سردتر و متکبرانهتر میشد. توصیف مبهم مشخصات مردانی هم که گفته میشد با بتی بارنارد تماس داشتهاند هیچ مشکلی را حل نکرد. خودروهای متعددی هم که در اطراف بکس هیل و کودن در رفت و آمد بودند یا کاملاً شناسایی شده بودند یا قابل پیگیری نبودند. پرسوجو درباره خرید دفترچههای راهنمای ای. بی. سی. راهآهن هم مایه دردسر عده زیادی از مردم بیگناه شده بود.
خودمان هم هر وقت صدای آشنای در زدن پستچی به گوش میرسید، ضربان قلبمان بالا میرفت. این اقلاً در مورد خود من صدق میکرد، گرچه مطمئنم که پوآرو همچنین احساسی داشت.
اینطور که من میدیدم، او از این جریان خیلی ناراحت بود. هیچ از لندن خارج نمیشد. ترجیح میداد خانه باشد، چون فکر میکرد ممکن است وضع اضطراری پیش بیاید. در آن روزهای بحرانی، او برای اولین بار حتی از سبیلهایش هم غافل شده بود – آویزان بودند.
یک روز جمعه بود که نامه سوم ای. بی. سی. رسید. پست بعدازظهر آن روز ساعت ده شب رسید. وقتی صدای آشنای پا و تق تق در زدن پستچی به گوشمان خورد، من فوراً از جا پریدم و خودم را به صندوق پست رساندم. یادم هست چهار پنج نامه در آن بود. نشانی نامه آخر را که نگاه کردم، دیدم ماشین شده است.
فریاد زدم: پوآرو… بعد صدايم قطع شد. خودش است؟ درش را بازکن هستی نگز. زود باش. هر دقیقهاش ارزش دارد. باید خط مشیمان را مشخص کنیم.
فوراً آن را باز کردم (پوآرو برای اولین بار بابت اینکه در آن را تمیز باز نکردم سرزنشم نکرد) و یک صفحه ماشین شده بیرون آوردم. پوآرو گفت: بخوانش.
من با صدای بلند خواندم: آقای پوآرو بیچاره، شما در حل مسائل کوچک جنایی آنقدرها هم که خودت فکر میکنی ماهر نیستی. خب، بگذار ببینم این دفعه چه کار میکنی. این دفعه خیلی ساده است.
نقد خوانندگان کتاب قتل به ترتیب الفبا
کتاب The A. B. C. Murders یکی از جذاب ترین داستان های پوآرو. شروعی عالی دارد و با پیشروی طرح، شما در تلاش برای درک همه چیز میمانید. به طرز وسوسه انگیزی، سرنخها به آرامی پراکنده میشوند تا از مسیر شما خارج شوند. و در نهایت با شکوفایی پوآرو قاتل را فاش میکند، شما از زیرکی نویسنده در هدایت چنین طرحی غافل ماندهاید.
******
کتابهای آگاتا کریستیو بخصوص کتاب قتل به ترتیب الفبا برای من خواندنی راحت هستند. هر زمان که میخواهم چیزی غیر فانتزی یا معاصر بخوانم، یکی از رمانهای کریستی را انتخاب میکنم و مجبور نیستم در انتخابهایم زیاد فکر کنم، زیرا احتمال ناامید شدنم صفر است. من تا به حال بیش از 10 رمان از او خوانده ام.
******
آگاتا کریستی یک جادوگر است! نمیدانم چگونه، اما هر بار که یکی از کتابهایش را میخوانم، او موفق میشود مرا گیج کند. مخصوصا با این یکی شما با داستان پیش می روید، با یک جریان می خوانید، به اوج می رسید، و سپس ناگهان هر چیزی که فکر می کردید از شما ربوده می شود و شروع می کنید به چیزهایی که تا کنون فکرش را نمی کردید. و برای اجرای عدالت، نه تنها این داستان (و هر داستان دیگر او) هیجان انگیز بود.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.