آنا هورن همیشه بالای شانه اش نگاه می کند. برای قلدرهایی که او را عذاب می‌دهند، برای بازدیدکنندگان صاحب حق در کازینو رزرو… و برای موجودی بی‌نام و بی‌جسم که در هر قدم او را تعقیب می‌کند – اسطوره‌ای باستانی قبیله‌ای که جان می‌گیرد، اسطوره‌ای که قصد دارد تمام او را ببلعد. اتفاقات شومی که در اطراف کازینو رخ می دهد، آنا شروع به شک می کند که همه وحشت های موجود در رزرو قدیمی نیستند. همانطور که دختران شروع به ناپدید شدن می کنند و قبیله برای یافتن پاسخ به تکاپو می افتد، آنا با جای خود در رز مبارزه می کند و ناامیدانه به دنبال کلیدی می گردد که مطمئن است در افسانه های گذشته قبیله اش نهفته است. وقتی خواهر کوچک خود آنا نیز ناپدید می شود، او هر کاری می کند تا گریس را به خانه بیاورد. اما شیاطینی که در این منطقه باستانی و جدید وجود دارند، قوی هستند و گاهی اوقات، این داستان هایی هستند که هرگز گفته نمی شود. به عنوان یک رانده، هزینه فراموش کردن سنت و شجاعت لازم برای تبدیل شدن به آن چیزی که همیشه قرار بود باشید.