چگونه افراد تازه ازدواج کرده می توانند باور کنند که برای همیشه با هم خواهند بود، در حالی که می دانند اکثر ازدواج ها به طلاق ختم می شود؟

چرا افرادی که ناامیدانه می خواهند مورد محبت قرار گیرند، در نهایت با کسانی که آنها را دوست دارند از خود بیگانه می شوند؟

چگونه شرکای دیگری که کاملاً متضاد به نظر می رسند می توانند در نهایت خوشبختی کنند؟

این جلد چنین سؤالات جذابی را بررسی می کند.

موری و هولمز توضیح می‌دهند که چگونه انگیزه‌های اساسی برای در امان ماندن از آسیب دیدن و یافتن ارزش و معنا،

نحوه احساس، تفکر و رفتار افراد در روابط نزدیک را کنترل می‌کنند.

علاوه بر این، نویسندگان نشان می‌دهند که چگونه این انگیزه‌ها زندگی عاشقانه را از طریق توصیف‌های مختصر

و در دسترس از تحقیقات تجربی پیشرفته و داستان‌های در حال تکامل روشن از چهار زوج که با چالش‌های مختلف

در روابط خود مواجه می‌شوند، القا می‌کنند.

این کتاب با ادغام ایده‌هایی از وابستگی متقابل، اهداف و ادبیات تجسم،

چرخشی جدید تحریک‌آمیز بر یافته‌های اصلی دو دهه تحقیق مشترک ارائه می‌کند.

کتاب:

یک دیدگاه جدید، مبتنی بر وابستگی متقابل، در مورد شناخت انگیزشی در روابط نزدیک ارائه می دهد.

دیدگاهی دوتایی را ارائه می‌کند که بررسی می‌کند چگونه انگیزه ادراک و شناخت را به روش‌هایی

شکل می‌دهد که منجر به رفتار سازگار با انگیزه می‌شود.

بررسی می‌کند که چگونه شناخت «هدف‌محور» خواسته‌ها، خواسته‌ها و ترجیحات

یک فرد را به قضاوت و رفتار، و در نهایت، واقعیت رابطه شریک عاشقانه‌اش تبدیل می‌کند.

یک استدلال تازه ارائه می دهد که تأثیرات نهایی شناخت انگیزشی بر رضایت و ثبات بستگی

به این دارد که آیا انگیزه هایی که اغلب ادراک و شناخت را هدایت می کنند

با محدودیت های واقعیت تحمیل شده توسط درک کننده، شریک زندگی و ویژگی های رابطه مطابقت دارند یا خیر.

این کتاب برای روانشناسان اجتماعی و شخصیت ضروری است و همچنین برای روانشناسان بالینی

و پزشکانی که مستقیماً با زوج ها کار می کنند تا روابط شادتر و پایدارتری داشته باشند، ارزشمند خواهد بود.

دانشجویان پیشرفته کارشناسی و کارشناسی ارشد آن را یک خلاصه بسیار جذاب برای

درک اینکه چگونه شکل‌های انگیزه بر شناخت، و رفتار در روابط نزدیک تأثیر می‌گذارند، خواهند یافت.