آلیکس چمبرلین زنی است که به آنچه می‌خواهد می‌رسد و با نام تجاری مبتنی بر اعتماد به نفس خود، به زنان دیگر نشان می‌دهد که چگونه این کار را انجام دهند و امرار معاش کرده است. بنابراین او زمانی که پرستار بچه اش، Emira Tucker، در حالی که یک شب در حال تماشای کودک نوپا چمبرلین است، روبرو می شود که در راهروهای سوپرمارکت گران قیمت محلی آنها قدم می زند، شوکه می شود. نگهبان فروشگاه با دیدن یک زن سیاهپوست جوان با یک کودک سفیدپوست، امیرا را به ربودن بریار دو ساله متهم می کند. جمعیت اندکی جمع می شوند، یک نفر از همه چیز فیلم می گیرد و امیرا خشمگین و تحقیر شده است. آلیکس تصمیم می گیرد همه چیز را درست کند.

اما امیرا خود بی هدف، شکست خورده و از تمایل آلیکس برای کمک کردن محتاط است. او در بیست و پنج سالگی بیمه درمانی خود را از دست می دهد و نمی داند با زندگی خود چه کند. هنگامی که ویدیوی Emira فردی از گذشته آلیکس را آشکار می کند، هر دو زن خود را در مسیر تصادفی می بینند که هر چیزی را که فکر می کنند در مورد خود و یکدیگر می دانند به هم می زند.

با همدلی و تفسیر اجتماعی نافذ، چنین عصر سرگرم کننده، چسبندگی روابط مبادله ای، معنای “خانواده کردن” شخصی و واقعیت پیچیده بزرگ شدن را بررسی می کند. این یک اولین کار دلخراش برای ما است.