من جذب مردها نمیشم یا قبل از اینکه به نیکولای سوکولوف برخورد کنم اینطور فکر می کردم. یک وارث مافیا، یک حرامزاده بدنام و یک هیولای خشن. یک ملاقات ناگوار مرا در مسیر او قرار می دهد. و درست مثل آن، او به من نگاه می کند. هنرمندی آرام، پسری طلایی و برادر دوقلوی دشمنش. به نظر می رسد او اهمیتی نمی دهد که شانس ها علیه ما انباشته شده است. در واقع، او تصمیم می گیرد تا کنترل فولادی من را بشکند و محدودیت های من را محو کند. فکر میکردم بزرگترین نگرانی من مورد توجه نیکولای است. به سختی یاد میگیرم که خواستن این کابوس زیبا خیلی بدتر است.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.