مردم فکر میکنند که بزرگ شدن با پول آزاد است، اما من به شما قول میدهم که اینطور نیست. تمام زندگی من برای من برنامه ریزی شده است. من هرگز فرصت انجام آنچه را که می خواستم نداشتم تا زمانی که رایت الکساندر آرچر آمد و گزینه ای برای زندگی بهتر به من داد. او چیزی را به من پیشنهاد داد که هیچ کس تا به حال نداشته است – آزادی. من انتخاب کردم که او باشم. به هر حال او مرا به این باور رساند، اما این فقط یک دروغ دیگر بود. راهی که اربابان شما را به انجام آنچه می خواهند دستکاری می کنند. پس از مکیده شدن به دنیای تاریک و پر پیچ و خم لردها، نقش جدیدم را پذیرفتم و به رایات اجازه دادم تا مانند جامی که برای او بودم، دور من رژه برود. اما مانند همه چیز، چیزی که به عنوان یک بازی شروع شد، خیلی زود به مبارزه برای بقا تبدیل شد. و تنها راه نجات مرگ بود.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.