زندگی نورا استفن کتاب هایش هستند. همۀ آنها را خوانده ، اما قهرمان هیچ کدام از آنها نیست. در واقع، تنها کسانی که نورا برایشان قهرمان است موکلانش هستند، همان هایی که نورا به عنوان نمایندۀ ادبی سرسخت، معاملات بزرگی برایشان انجام می دهد و البته، خواهر دوست داشتنی کوچکش. نورا به کارولینای شمالی می رود و در آنجا با چارلی، ویراستاری اهل کتاب، برخورد می کند. همان قدر که نورا خود را قهرمان نمی داند، چارلی هم خود را قهرمان نمی شمرد. آنها در دیدارهایشان چیزی را کشف می کنند که ممکن است از داستان های سرپوشیده ای که دربارۀ خودشان ساخته اند گره گشایی کند.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.