در دهکده ای در یک شاه نشین قرون وسطایی، یک پسر چوپان بی مادر، خود را محوری نامحتمل در جنگ قدرت می بیند که ایمان را در معرض آزمایشی وحشیانه قرار می دهد. مارک کوچولو، پسر آزار دیده و متوهم چوپان روستا، هرگز مادرش را نشناخت. پدرش به او گفت که او در زایمان فوت کرده است. یکی از معدود تسلی های زندگی برای مارک، پیوند پایدار او با مامای نابینای دهکده، اینا است، که او را در دوران نوزادی مکید، همانطور که بسیاری از بچه های روستا را انجام داد. هدایای اینا فراتر از مراقبت از کودک است: او توانایی منحصر به فردی برای برقراری ارتباط با دنیای طبیعی دارد. برای برخی از مردم، خانه اینا در جنگل خارج از روستا مکانی برای ترس است.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.